تجاری سازی؛ جوهره اقتصاد دانش بنیان

دکتر خیاطیان طی یادداشتی با عنوان «تجاری سازی؛ جوهره اقتصاد دانش بنیان» به اهمیت توسعه اقتصاد دانش‌بنیان برای کشورمان و لزوم توجه به آن پرداختند.
03 اسفند 1400 | 16:35
سرآمدان
از حدود 50 سال گذشته با ظهور فناوری‌های مختلف و بویژه خانواده فناوری اطلاعات و ارتباطات، بشر پس از پشت سر گذاشتن «عصر کشاورزی» و بعدتر «عصر صنعت»، وارد عصر جدیدی شده است که تفاوت‌های ماهوی با اعصار قبل خود دارد: «عصر دانش‌». گرچه دارابودن منابع طبیعی و خدادادی مانند نفت و گاز در عصر کشاورزی یا در اختیارداشتن ماشین‌آلات تولید انبوه و صنعتی در عصر صنعت، نجات‌بخش اقتصاد کشورها محسوب می‌شد، در این عصر جدید، توانایی توسعه دانش و فناوری به مهم‌ترین «مزیت رقابتی» شرکت‌ها و متعاقباً کشورها بدل شده است، زیرا «اقتصاد دانش[بنیان]» از خلق و تجاری‌سازی دانش تغذیه می‌کند.

از انقلاب اسلامی به این سو، ایران نیز همگام با روندهای جهانی، توسعه اقتصاد دانش‌بنیان را نشانه گرفته است. توسعه آموزش در تمام سطوح و بویژه آموزش عالی، را می‌توان از نخستین و مهم‌ترین سیاست‌های کشور در این راستا دانست. توسعه دانشگاه‌ها و متعاقباً ورود متولدان پرجمعیت دهه شصت به دوره تحصیلات تکمیلی، برگ زرینی از تاریخ علم و فناوری در ایران را رقم زد و موجب شد ایران از منظر رشد تولیدات علمی در عرصه‌های جهانی بدرخشد. اما اقتصاد دانش‌بنیان تنها با خلق علم و دانش و حتی فناوری جان نمی‌گیرد، بلکه رساندن موفق آن به بازار است که جوهره اقتصاد دانش‌بنیان محسوب می‌شود. از این‌رو نقطه عطف تاریخ اقتصاد دانش‌بنیان در ایران را می‌توان تصویب قانون «حمایت‌ از شرکت‌ها و مؤسسات دانش‌بنیان» در سال 89 دانست که مکمل شکل‌گیری نهادهایی مانند مراکز رشد، پارک‌های فناوری و صندوق‌های پژوهش و فناوری بود. این قانون با درنظرگرفتن معافیت‌ها و مشوق‌های مختلف برای شرکت‌های دانش‌بنیان و همچنین تأمین منابع مالی آنها در قالب «صندوق نوآوری و شکوفایی»، بخش مهمی از حلقه‌های مفقوده کارآفرینی فناورانه در ایران را تکمیل کرد و راه را برای توسعه و تجاری‌سازی فناوری به دست جوانان دانش‌آموخته ایرانی هموارتر ساخت.

طی دهه 90 نیز این روند ادامه یافت و بتدریج نهادهای دیگری نیز به زیست‌بوم نوآوری کشورمان پیوستند، از جمله شتاب دهنده‌ها، سرمایه‌گذاران خطرپذیر و کارخانه‌های نوآوری. شاید مهم‌ترین ویژگی دهه 90 از منظر اقتصاد دانش‌بنیان را بتوان ورود جدی‌تر بخش خصوصی به این عرصه دانست.
اینک در آستانه گام دوم انقلاب اسلامی، زیست‌بوم نوآوری کشورمان به یکی از غنی‌ترین زیست‌بوم‌های نوآوری منطقه بدل شده است، اما با‌وجود همه این تلاش‌ها و دستاوردها، تا بدل‌شدن به یک اقتصاد دانش‌بنیان راه زیادی مانده است. تأکید رهبر معظم انقلاب بر افزایش سهم اقتصاد دانش‌بنیان از کل اقتصاد کشور از کمتر از یک درصد به دست‌کم 5 درصد طی 3 تا 4 سال آینده که روز چهارشنبه در دیدار نخبگان بیان شد، بیانگر این فاصله است.

ایران تنها کشور منطقه نیست که توسعه اقتصاد دانش‌بنیان را دنبال می‌کند. ترکیه، رژیم اشغالگر قدس، امارات متحده عربی، قطر، لبنان و سایر کشورهای منطقه، وارد رقابت‌های نفسگیری برای توسعه اقتصاد دانش‌بنیان شده‌اند. برخی از این کشورها، منابع مالی سترگی نیز برای توسعه و تجاری‌سازی فناورانه تجهیز کرده‌اند. اما در میان همه این کشورها، ایران از یک مزیت رقابتی بی‌بدیل برخوردار است: نخبگان جوان. ایران از منظر تعداد جوانان و همچنین دانش‌آموختگان جوان دانشگاه‌ها با اغلب کشورهای منطقه فاصله معناداری دارد. اقدامات اخیر برخی همسایگان ما از جمله ویزاها و تسهیلات جدید برای نخبگان جوان را باید در چهارچوب همین رقابت‌ها و در راستای جبران همین نقیصه کلیدی تحلیل کرد. همان‌طور که اشاره شد، این جمعیت جوان، با ورود به دوره تحصیلات تکمیلی و با در اختیار داشتن امکانات و زیرساخت‌های مناسب توانست ایران را وارد باشگاه کشورهای مطرح تولید علم کند.

اینک اما، این نخبگان جوان کم و بیش دانشگاه را پشت سر گذاشته و وارد بازار کار شده‌ یا در موقعیت حساس کارآفرینی قرار گرفته‌اند. بنابراین قطار اقتصاد دانش‌بنیان در ایران در برابر یک «بزنگاه تاریخی» قرار گرفته است: آخرین حلقه‌های مفقوده و لوازم کارآفرینی فناورانه را مهیا کنیم تا نخبگان جوانی که مسیر توسعه علم و فناوری را پیموده‌اند، تجاری‌سازی آن را نیز با موفقیت انجام دهند، یا غفلت بورزیم و این رقابت سرنوشت‌ساز را به کشورهای منطقه واگذار کنیم. برای اینکه بتوانیم این بزنگاه تاریخی را با موفقیت پشت سر بگذاریم، باید هرچه سریع تر لوازم باقیمانده اقتصاد دانش‌بنیان را مهیا کنیم، از جمله:
* صیانت هوشمندانه از بازار داخل را بیش از پیش جدی بگیریم. بازار بزرگ داخلی، دارایی ارزشمندی است که اگر آن را به حال خود رها کنیم، می‌تواند چشمه‌های جوشان کارآفرینی را بخشکاند و اگر هوشمندانه از آن مراقبت کنیم، می‌تواند در گام نخست فناوری ایرانی را سر سفره مردم بیاورد و در گام بعد، شرکت‌های ما را برای ورود به بازارهای بین‌المللی آماده کند. وزارت صمت در کنار معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، تلاش‌های ارزنده‌ای را در این زمینه انجام داده‌اند که باید عمق، گستره و سرعت بیشتری به خود بگیرد. بخش قابل توجهی از 6400 شرکت دانش‌بنیان ما در زنجیره ارزش صنایع بزرگ کشور قرار گرفته‌اند، اما هنوز بسیاری از آنها از موانع متعدد برای ورود به این زنجیره‌ها گله‌مندند.

* ‌سیاست‌های عمودی را در مقایسه با سیاست‌های افقی در اولویت قرار دهیم. زمان و منابع ما نامحدود نیست. دشمنان این مرز و بوم نیز به امید به بار نشستن تحریم‌های ناجوانمردانه نشسته‌اند. یک بررسی ساده نشان می‌دهد که شرکت‌های دانش‌بنیان کشورمان محصولات فناورانه پیشرفته‌ای را روانه بازارهای بین‌المللی کرده‌اند، اما هنوز بخش قابل توجهی از نیازهای صنایع و شهروندان ایرانی از خارج کشور تأمین می‌شود. وقت آن رسیده است که با تشخیص دقیق نیازهای کشور در همه حوزه‌ها و سطوح و دادن گرای دقیق به زیست‌بوم نوآوری، ظرفیت‌های داخلی را در راستای نیازهای داخلی بسیج کنیم.

* ‌منابع مالی لازم برای توسعه و تجاری‌سازی فناوری را بسرعت تجهیز کنیم. خوشبختانه طی دهه اخیر، بخش خصوصی نیز که طعم ارزش افزوده ناشی از فناوری را چشیده است، در این مسیر کم و بیش با دولت همراه شده است. اما هنوز تا وضع مطلوب فاصله زیادی داریم. زیست‌بوم نوآوری ما به طور جدی از کمبود منابع مالی بلاعوض (اصطلاحاً گرنت) یا خطرپذیر در مراحل اولیه کارآفرینی فناورانه که ریسک بالایی دارند، رنج می‌برد. فروش شرکت‌های دانش‌بنیان به 250 هزار میلیارد تومان نزدیک شده است، اما حجم منابع مالی که به حوزه دانش‌بنیان اختصاص داده شده است، تناسبی با این میزان ندارد.

* ‌ترویج مفاهیم فرهنگی و اجتماعی مانند «خودباوری» را شدت ببخشیم و فعالیت‌های رسانه‌ای و ترویجی را جدی‌تر از قبل دنبال کنیم. چه تعداد از ایرانیان می‌دانند که شرکت‌های دانش‌بنیان تنها شرکت‌های نوپای برآمده از دانشگاه‌ها نیستند و حدود 65 درصد آنها را شرکت‌های تولیدی تشکیل می‌دهند؟ یا چه تعداد از هموطنان ما خبر دارند که این شرکت‌های دانش‌بنیان بودند که در بحبوحه کرونا نظام سلامت را از واردات ونتیلاتور، اکسیژن‌ساز و کیت‌های تشخیص کرونا بی‌نیاز کردند؟

از دانشگاه‌های برتر جهان که بگذریم، دولت‌های منطقه که عموماً از نعمت نخبگان جوان بی‌بهره‌اند، با گستراندن فرش قرمز برای نخبگان ما سعی در ربودن آنها دارند. بنابراین توسعه اقتصاد دانش‌بنیان برای ما یک «امکان» نیست، یک «ضرورت محتوم» است.

سرآمدان
01 تیر 1401 | 10:57 مهدی رشیدیان
mahdir
با توجه به مسئله و مواردی که در این موضوع اشاره شده است، توسعه اقتصاد دانش بنیان با توجه به ظرفیت های موجود مانند همکاری و همیاری هرچه گسترده تر و مداوم تر بخش صنعت و دانشگاه که خود می‌تواند مطلوبیت را نه تنها در این زمینه بلکه در سایر موارد مهم و اصلی را در بر داشته باشد و همچنین جهت تحقق اهداف میان مدت و بلند مدت از ضروریات بوده که این امر مهم(دانش بنیان) به عنوان محور اصلی را شامل میگردد.
سرآمدان
01 تیر 1401 | 18:50 رضا عامری
RezaA
با سلام و تشکر از پیام شما، اولا مشکل بزرک کشور ما تعریف نخبه است. در ایران اگر فردی رتبه فلان در کنکور باشد (که خود کنکور سیستم شکست خورده و ناعادلانه است که جای بخث دارد). چند مقاله ISI داشته باشد ، مدرک دکتری داشته باشد ، اختراع ثبت کرده باشد ( که مفاسدی در چاپ مغاله و اختراع است) و یا با برخی روابط رانتی نخبه حساب می شود. خیلی از فارغ التحصیلان دانشگاه هایی که شما بهترین دانشگاه ایران می نامید و رتبه برتران کنکور و آقایانی که مقالات متعدد داشتند بارها در دولت جمهوری اسلامی در مقامات عالی رتبه کشوری از وزارت و معاون وزیر و... بودند و بی کفایتی آنها باعث و بانی وضع موجود است. بسیاری از آنهایی که شما نخبه می نامید در تولید تابوت های سیار خودروسازی نقش داشتند که دوستان عزیز می توانند با یک جستجوی ساده به اسم نفرات برتر کنکور و آقایانی که نخبه شناخته شدند و بی کفایتی آنها زندگی ما را تباه کرد بیاندازند. در عوض با تعریف بنیاد ملی نخبگان هیچگاه افرادی همچون شهید طهرانی مقدم نخبه به شمار نمیایند چون نه مدرک دکتری دارند و نه رتبه بالای کنکور بودند و نه مقاله و کتاب داشتند. نخبه کسی است که بتواند اقدام عملی در جهت رفع میدانی مشکلی کند. نه اینکه فردی که رزومه خود را از مقالات و کتبی پر کرده که هیچ تاثیزی برای کشور ندارد. از این رو بنده 100 درصد با جمله شما در مورد «دولت‌های منطقه که عموماً از نعمت نخبگان جوان بی‌بهره‌اند» 100 درصد مخالفم. بله ممکن است تعداد افرادی که مدرک دکتری دارند و یا مقاله دادند در ایران بیشتر باشد ولی مردم کدام را می خواهند. همین جوانان اماراتی سیستمی را طراحی کردند که شما در یک سامانه به صورت اینترنتی ثبت نام کرده و با کمترین و هیچ مراجعه حضوری کاری را در 10 دقیقه انجام می دهید. حال در کشور ما که مدیران ما اکثرا دکترهایی هستند که چندین مقاله و کتاب نوشته اند و حتی نمی توانند یک سامانه درست طراحی کنند و مردم را مکرر می کشانند که فلان کپی را بگیر ، فلان مدرک را بیاور ، فلان روز بیا ، سیستم خراب است و هیچگاه به حرف کسی که می خواهد رایگان کمکشان کند گوش نمی دهند. کشورهای همسایه اگر حتی یک ایرانی هم راه ندهند مسیر پیشرفت خود را طی می کنند. بنده با تعریف نخبگی مشکل دارم. دید شما از نخبگی مانند میوه فروشی است که عده ای میوه های خوب و سالم هستند و نخبه می نامید و جدا می کنید و بقیه میوه های خرابند که به دور ریخته می شوند. تعریف من این است که هر فردی همانطور که یک اثر انگشت مخصوص و دی ان ای خاص دارد یم استعداد و نخبگی خاص دارد. من فقط استاد دانشگاه را نخبه نمی دانم، آن ماهیگیری که مثلا 5 کلاس درسی سواد دارد و سالها ماهیگیری می کند ، علم و نخبگی بی نظیری در این مورد دارد و می تواند یک سرمایه ملی در بخش خود باشد. وظیفه بنیاد نخبگان نباید مثل میوه فروشی سوا کردن و جدا کردن مردم باشد بلکه ایجاد زیرساخت برای کشف و هدایت استعداد درونی مردم ایران باشد. کشورهایی که به این درک رسیدند پیشرفت کردند و کشورهایی که مثل ما فقط دنبال متریک های بی خودی و بی فایده هستند عقب می مانند. اما شرکت های دانش بنیان هم فساد دارند و انحصاری هستند. بنده خودم چند طرح داشتم که می توانست کشور را متحول کند و فقط نیاز به نیروی انسانی و هدایت داشتم ولی در بروکراسی اداری گم شد و اکنون فکر ارایه این طرح ها به خارجی ها هستم. حال افرادی که طرح نوآورانه ندارند و فقط با رانت و فساد طرح تکراریشان قبول شد بودجه میلیاردی می گیرند و به مردم خدمتی که لیاقتشان است نمی رسانند. شما فقط فرآیند کارهای اداری در کشورهای همسایه و بهره گیری از فناوری اطلاعات را با ایران مقایسه کنید و بعد بگویید کدام کشور از نخبگان خود بهتر حمایت می کند. نخبه برای من امثال شهید طهرانی مقدم و شهید رجایی هستند و نه آن افرادی که دنبال افزایش تعداد مقاله و کتاب هستند. هر وقت افرادی مشکل کشور را عملیاتی حل کردند من آنها را نخبه می نامم. لذا ابتدا مفهوم نخبگی باید باز تعریف شود.
سرآمدان
08 تیر 1401 | 12:8 مهدی احمدزاده
iran6279
باید به جوانان تحصیل کرده و نخبه میدان داد نه در اسم که نخبه شناخته بشه باید در عمل نخبه را شناخت با چاپ مقاله اختراع و فلان بعنوان نخبه شناخته بشه فایده اش چیه در صورتی نتونه ایده خود را پیدا و اجرا کنه
نخبه را باید جذب کرد و جهت استخدام راهشو هموار کرد و باید هم میدان داد تا کار کند و هم حمایت مالی بشود به جوانا نو نخبگان میدان تلاش کوشش داد .الان نخبگان ایرانی در دنیا حرف اول را میزنن هر وقت اسم یک جوانی ایرانی بعنوان نخبه میاد بیرون فورا از کشورهای دور و نزدیک جهت همکاری دعوت نامه میاد باید فرصت کار را به نخبگان داد و کاری کرد نخبگان رفته به وطن جهت اباد کردن و توسعه و پیشرفت کشور برگردن و جهادانه کار کن باید برای نخبگان زندگی .استخدام و اینده را فراهم کرد الان فناوری کشورهای همسایه را با داخلی مقایسه کنیم چقدر پیشرفت کردن

به نظر بنده نخبه در عمل شناخته میشود نه در گفتن. انشالله میدان میدان نخبگان و جوانان تحصیل کرده باشد
سرآمدان
01 مرداد 1401 | 4:55 سید دانیال موالی
danialmavali68
باسلام
نظرات دوستان کاملا درست وعین واقعیت هست واقعا مخترعین و نخبگانی داریم که ناشناخته موندن و آن قدرت وتوانایی مالی را ندارند که خودشون را نشان دهند چونکه از لحاض مالی توانایی پرداخت هزینه پیشرفت خود را ندارند و کسی حامی انها نیست
سرآمدان
02 مرداد 1401 | 7:40 ali Mahmoudi
mahmodi32419
متاسفانه محدود نمودن دایره نخبگان به افراد تحصیلکرده و دارای مدارک دکتری و یا الزام به ارائه نمونه اولیه محصول موجب می گردد افرادی که ایده های ناب و بسیار کارآمدی دارند از این گردونه رقابت حذف شوند. اینکه هر فردی بر اساس هوش و ذکاوت و تجربه خود ممکن است ایده خوبی داشته باشد که به ذهن بسیاری از افراد جامعه و قشر تحصیکرده کشور هم نرسد باید به رسمیت شناخته شود و همه مردم از کوچک و بزرگ باید جایی برای عرضه ایده های خود حتی بدون داشتن نمونه اولیه یا مدل آزمایشگاهی خود داشته باشند. مثلا شخصی طراحی خاص بدنه خودرو یا طرحی برای ساخت نوعی پهیاد یا منبع انرژی و یا حتی روشی برای حل مشکلات اقتصادی و کشاورزی دارد که شاید نتواند نمونه کاری را از خود ارائه کند اگر جایی برای دیدن و شنیدن این ایده ها نباشد این افراد چاره ای جز رفتن از کشور و یا به فراموشی سپرده ایده های ناب خود ندارند.
پیشنهاد میکنم که برای تشکیل سازمانی نیمه خصوصی برای مراجعه حضوری یا مجازی افراد و ثبت این ایده ها ناب آنها هر چه سریعتر اقدام شود و مشابه برنامه عصر جدید تلویزیون افرادی باشند که این موارد را به گروه های کارشناسی و حرفه ای ارجاع نموده و برای تولید یا پیدا نمودن سرمایه گذار مرتبط با ایده اقدام نمایند. قطعا این سازمان می تواند پاسخی بسیار مثبت و موثر به فرمان رهبر معظم انقلاب در خصوص حمایت از دانش بنیان ها و نخبگان کشور باشد.
سرآمدان
22 مرداد 1401 | 19:47 سید دانیال موالی
danialmavali68
باسلام
احتراما با توجه به بیانات و سخنان دکتر خیاطیان اگر واقعا مسوولین کشوری از استعدادهای گوناگون نخبگان هموطنان اطلاع واگاهی دارند پس لازم هست ک از این جوانان حمایت بشه و در ابتدا جذب یک اورگان دولتی که با حمایت و پشتیبانی آن اورگان پیشرفت کنن و ایده های خود را مطرح و بعد از برسی اختراع شوند.چرا که خیلی از نخبگان ومخترعین از جمله بنده حقیر برای ساخت پروژه و ایدهای خود تنها مشکل مالی جهت تهیه وسایل را دارا هستم که باعث شده از بهترین و به روز ترین تکنولوژی دنیا مسون بمانیم که امیدواریم در دولت سیزدهم توجه و رسیدگی جدی بشود
سرآمدان
27 مهر 1401 | 7:32 Mohammad Abdollahi
MohammadAbdollahi
عرض سلام خدمت جناب رییس جمهور رییسی.
حضرتعالی در مصاحبه های انتخاباتی بشدت شعار استفاده از نخبگان و شایسته سالاری را می دادید اما الان سوال بنده این هست چرا این اتفاق نیفتاده و نمی افتد؟ چرا در راس و هیات رییسه دانشگاههای که نهاد های علمی کشور هستند افراد سیاسی بجای افراد علمی انتخاب شده اند؟ چرا لااقل در این امر شرط توازن را رعایت نفرموده اید. بعنوان یک هیات علمی نخبه عرض می کنم خیلی از نخبگان دانشجو از ما سوال می کنند آیا افراد نخبه انسانهای نا شایسته هستند؟ لطفاً این عرض بنده را جدی بگیرید و به این سوال بنده جواب بدهید چقدر نخبه و کار بلد بودن و به اصطلاح شایسته بودن در انتخاب کردن جنابعالی برای دانشگاهها نقش داشته است؟ آیا می دانید یکی از علل مهاجرت نخبه ها همین موضوع هست؟

لطفاً تجدید نظر بفرمایید و افراد نخبه و شایسته را جایگزین افراد نا شایسته بفرمایید و هر دانشگاهی که نتوانسته رشد علمی داشته باشد را عوض بفرمایید تا دیر نشده و عواقب علمی بیشتری برای دانشگاهها ایجاد نشده است. کارشناسان علمی می فرمایند بخصوص در حوزه وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی بقدری عقب افتاده ایم که پیش بینی می شود تا سال 2028 به رتبه های قبلی خودمان که افتخار آمیز بودند نخواهیم رسید. حدیث حضرت بزرگوار پیغمیر عزیز که کار امروز را به فرا مسپار در اینجا مهم هست عمر نوح برای هیچکدام از ما پیش بینی نمی شود اگر کار اصلاح و خیر باید انجام شود بلافاصله انجام بفرمایید و اجازه ندهید مشمول گذشت زمان و از دست دادن اهمیت عمل بموقع شود. خواهش میکنم رعایت بفرمایید فرصت رییس جمهوری و درست کردن و اصلاحات نیز بزودی تمام می شود و خدا ناکرده ممکن هست فقط پشیمانی باقی بماند در تعویض فرد نا شایسته بعد از گذشت یک سال از شروع بکار دولت جنابعالی کم نیست حتما متوجه نقایص شده اید که به مدیران مجموعه بر می گردد لطفاً عاجل اقدام بفرمایید و طرفداران خود را ناامید نفرمایید. می دانم دانشجویان نیز خوشحال و به آینده امیدوار خواهند شد و خودشان همکاری خواهند فرمود بهمین صورت اعضای هیات علمی نیز با انگیزه بیشتری در دانشگاهها خدمت خواهند کرد. خواهش میکنم جدی بگیرید. بنا به فرمایش حضرت امام رحمت الله علیه اگر دانشگاهها درست شوند همه کشور درست خواهد شد. منتظر هستیم.
سرآمدان
04 آبان 1401 | 5:34 بهنام شمشیرساز
behnamshamshirsaz
در کنار نظرات دوستان نکته ای در ارتباط با تجاری سازی مغفول مانده که بدان اشاره می کنم. مبحث تجاری سازی محصولات دانش بنیان که بوسیله معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری مطرح گردید و بهانه ای برای ورود مجموعه هایی خصوصی بعنوان شتاب دهنده ها و سرمایه گذارهای دانشبنیان شد یک منفت و یک ضرر به همراه آورد. منفعت آن دیده شد اما به ضرر آن نپرداختند. عموماً این مجموعه های خصوصی که عملکرد آنها به نوعی جایگزین وام های بازاریان قدیم به صنایع کوچک است به گونه ای است که بسیاری از طرح های نخبگانی را یا بطور کامل با تصرف در ایده و مالکیت به بن بست می کشاند یا با ایجاد مشکلات برای نخبه و ایده آور اصلی او را از انجام پروژه منصرف می کند. "فقط بخشی از طرح های بالقوه قابل حصول به موفقیت می رسند". این بخش کوچک فقط شامل طرح هایی است که در شرایط عقد قرارداد عموماً مشکل دار بلاحاظ شرایط خود طرح و ایده پرداز اصلی تقریباً قابل اجرا و منطبق می شوند. این روش نیازمند اصلاح است. برای مجموعه ای همچون معاونت فن آوری ریاست جمهوری شایسته نیست برای پیشرفت نخبگی و صنعت کشور راه حلی ارائه دهد که فقط بخش کوچکی از مسئله را حل می کند و مابقی به مشکل لاینحل برخورد می کنند و از بین میروند. در قیاس عملی میتوان دید که همان روش پشتیبانی سنتی قدیم از روش فعلی در بسیاری موارد موفق تر بوده است جرا که فرد بازاری قدیمی در ارائه وام سخاوت بیشتری داشته، در اجرا دخالت کمتر و حتی بدون دخالت بوده و در نهایت در کسب اعتبار و امتیاز طرح نیز عموماً خود را صاحب امتیازی نمیدیده و دخالتی نمی کرده که متاسفانه شرکتهای شتاب دهنده فعلی در تمامی این امور مزاحم بوده و متاسفانه به نوعی نقش استثمارگر را بازی می کنند (به صرف داشتن پول و بهانه پرداخت سرمایه) که حتی مرجع این پول هم در مواردی بسیار زیر سوال است که خود مبحث دیگری است. راه حل درست این است که معاونت می بایست خود در بسیاری موارد بعنوان یک مرجع دولتی که هیچگونه نفع مالی برای خود متصور نیست وارد موضوع شده و شرایط طرح را بررسی کند و حسب نیاز با نظارت دولتی عقد قرارداد همکاری میان ایده پرداز و سرمایه گذار را به انجام رسانیده بگونه ای که سرمایه گذار با فشار بیش از حد نتواند میزان استفاده خود را به حدی برساند که منافع ایده پرداز اصلی و صاحب حقیقی موضوع کاملاً به حاشیه رانده شود. نکات دیگری نیز در مورد روش احراز دانش بینان بودن محصولات و ایده های شرکت ها هم هنوز بصورت مشکل دار باقی مانده که حتی با مطرح شدن چندباره نیز هنوز تغییری مشاهده نمیشود که حتی از همین مطلب صحبت شده نیز اولویت بالاتری دارد اما مشخص نیست چرا هنوز معطل مانده. امید است که به تمامی این موارد هر چه زودتر رسیدگی شود.
ارسال نظر